صفحه شخصی بهنام مکسایی   
 
نام و نام خانوادگی: بهنام مکسایی
استان: کرمان - شهرستان: کهنوج
رشته: کاردانی معماری
شغل:  سربازم جاتون خالی
شماره نظام مهندسی:  مگه شما داری؟
تاریخ عضویت:  1390/02/01
 روزنوشت ها    
 

 علاقه مندی های نقاشان کوبیسم بخش عمومی

7

علاقه مندی های نقاشان کوبیسم

کوبیسم ـ از نقاط عطف هنر غرب ـ جنبشی بزرگ در نقاشی و تا حدی محدودتر در مجسمه سازی قرن بیستم است. این سبک که قبل از جنگ جهانی اول توسط پیکاسو و براک در پاریس شکل گرفت، گرچه محدود به نقاشی و مجسمه سازی می
شد، با این حال تأثیری بسزا بر توسعه و ترقی هنر مدرن گذاشت. هنرمندان پیرو این سبک که ریشه هایی نیرومند در هنر قومی ـ قبلیه ای آفریقایی دارد، از تکنیک های کُلاژ(وصله چسبانی) و فرم های هندسی استفاده می کنند. گاهی زوایائی مختلف از یک تصویر هم زمان در تابلو نشان داده می شود. هدف پیروان کوبیسم آن بود که با رویگردانی ریشه ای از مفهوم هنر به عنوان بازنمایی طبیعت ـ که پس از رنسانس بر نقاشی و مجسمه سازی غرب سلطه داشت ـ اجسام و احجام را، بی آن که از شگردهای سه بعدی نمایی استفاده کنند، بر سطحی دو بعدی به تصویر درآورند.

src="http://tebyan-ardebil.ir/images/96e63b6c-0dc1-4e83-838c-1212173c7116.jpg">

نقاشان کوبیست، آن قدر که اشیاء واقعی را باز می نمایاندند، بر نمودهای ظاهری آن ها در مکان و زمانی خاص تأکید نمی کردند، بلکه می کوشیدند با بهره گیری از خرد و شناخت خود، جنبه هایی نادیدنی از پدیدارهای مختلف را به نمایش درآورند. بدین منظور، وجوه مختلفی از یک شکل در آنِ واحد به تصویر در می آمد. به عبارت دیگر صورت های مختلف یک شیء به سطوح مختلف هندسی تجزیه می شد و سپس از دیدگاه های مختلفی ترکیب مجدد می یافت. کوبیسم از این منظر، مدعی رئالیسم بود، منتها نه رئالیسم بصری و
امپرسیونیستی، بل که رئالیسم واقعی. مجسمه های آفریقائی و تابلوهای متأخر سزان از مهم ترین منابع تأثیرگذار در پیدائی این سبک به شمار می روند اما در واقع با تابلوی«دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو(1907) بود که حرکت این جنبش هنری آغاز شد و بعدها به دو مرحله تحلیلی(1912ـ1910) و ترکیبی(1914ـ1912) تقسیم گردید. همکاری پیکاسو و براک که با جنگ جهانی اول پایان یافت، سبب شکل گیری حرکت ها و سبک های بسیار زیادی در قرن بیستم شد که از آن جمله، «فوتوریسم»، «اورفیسم»، «پوریسم» و«وُریتیسم» درخور ذکرند. با توجه به پیشینه آثار هنری، مخصوصاً نقاشی، اغلب نقاشی هایی که
در کنار نوآوری و جدید بودن، خصوصیات سنتی و مأنوس را عرضه کرده اند، سریع تر از کارهای افراطی و کاملاً نوجویانه، دوستدار و پیرو پیدا کرده اند؛ چنان که در کوبیسم، سطوح هندسی به کار رفته در آثار پیکاسو و براک در شمار نوآوری های آن ها بود.

«زبان نوئی که پیکاسو و براک در آثار خود به آن دست یافتند، باعث تحولاتی چشمگیر در هنر نقاشی شد و آزادی هایی را برای هنرمندان به ارمغان آورد که قبلاً وجود نداشت؛ از جمله: آزاد شدن آن ها از قید و بندهایی که آن زمان، در بازنمایی دقیق پدیده ها و اشیا مرسوم بود، یا آزادی یافتنِ زبانی نو و ترکیباتی جدید
برای به تصویر کشیدن طبیعت و زندگی شان. از سوی دیگر، مرکزیت هنری پاریس و محفل کوچک هنرمندان فعال در جوار پیکاسو و براک، باعث موفقیت آن ها در اشاعه این زبان نو شد. افزون بر این، به رغم تازگی کوبیسم، این هنر نو در زمانی مناسب پا به عرصه گذاشت، زیرا ارتباط خود را با هنر مرسوم پیشین قطع نکرد و برعکس، با جمع کردن مجموعه ای از ریشه های متباین آن، ذهنیت موجود آماده و پذیرای کوبیسم شد. در سال 1912 روش هنری پیکاسو و براک بکلی تغییر کرد و با پدید آمدن تابلوی«نقش اشیا همراه با حصیر صندلی» در سال 1914 که بعدها یکی از تابلوهای معروف پیکاسو به شمار آمد،
عنوان کوبیسم ترکیبی به حوزه نقاشی وارد شد. تابلوهای خلق شده بدین روش، چنان که از نام آن برمی آید، نه برگرفته از طبیعت، بلکه ترکیبی از عناصر و مصنوعات بودند که سبب دگرگونی مفهوم کلی هنر نقاشی نیز شدند؛ زیرا تا آن زمان بویژه در فرانسه و انگلیس نقاشی در مفهوم کلی به معنای رنگ کردن یک سطح بود.

پیکاسو، در تابلوی یادشده عناصر تصویری روزنامه، پیپ، بطری و مانند آن را روی پارچه مشمعی نقش داری قرار داد که تا یک سوم تابلو را فرا گرفته بود و به رغم ساختگی بودن آن، واقعی ترین و باورپذیرترین بخش تابلو به نظر می رسید. گفتنی است که آثار «خوان
گریس» در مرحله ترکیبی، اهمیتی در ردیف آثار پیکاسو و براک یافت. استفاده از مواد و مصالحی غیر از مواد سنتی، به بازی گرفتن واقعیت نه برای رسیدن به یک زیبائی آرمانی، بلکه صرفاً به منظور تفریح و تفنن، انکار کلی همه فوت و فنّ های جا افتاده هنر نقاشی در قرون گذشته با استفاده از تکنیک کُلاژ، و سرانجام نفی تمام و کمال این اصل قرار دادی که«تابلوی نقاشی باید در برابر چشمان نظاره گر هم چون پنجره ای ظاهر گردد که به فضایی خیالی گشوده می شود» دلائلی بر بدیع بودن کوبیسم بود. افرادی که کوبیسم را نوعی شانه خالی کردن از بار مسئولیت پنداشته بودند،
بسرعت زبان مونتاژ را یاد گرفتند و کوبیسم را که واقع نمایی عکاسی وار عناصر طبیعی را با کمپوزیسیونی قویاً غیرواقع نما تلفیق می کرد، به عنوان هنری جامع و کامل پذیرفتند.

بدین طریق، گسستگی و استفاده از زبان های نامتجانس(از طریق ادغام عناصری از زندگی روزمره در اثر) به قراردادهای زبان(اکسپرسیون) هنر مدرن تبدیل شد و کوبیسم نقطه عطف و رهبر این حرکت بود. شاید بتوان گفت که این جهان نو، همان است که کوبیسم قصد تصویر کردن آن را داشت، ولی گفتنی است که چنان بیان صریحی شاید زیاد بجا و درست نباشد، زیرا هر آن چه پیکاسو و براک خلق می کردند، واکنشی در
برابر هنر زمانه پنداشته می شد. جالب این که در آثار آن ها بر خلاف اثار دیگر هنرمندان این سبک، اثری از جلوه های تکنولوژی و پیشرفت انسان در صنعت، هم چون اتومبیل، هواپیما، برج ایفل و دیگر مصنوعات ساخت بشر دیده نمی شود. با این حال، گسستگی و پیچیدگی نقاشی های آن ها و بازی راز آمیزشان با واقعیت عینی و ملموس از یک سو و علاقه آنان به خطوط مستقیم و شکل های هندسی از سوی دیگر، موجب شد کوبیسم به سبک(یا مجموعه ای از سبک ها) تبدیل شود که به طور کلی تداعی کننده واکنشی مثبت به جهان نو بودند.

در باب واژه«کوبیسم» لازم به یادآوری است که پیکاسو و براک به
عنوان پایه گذاران کوبیسم، کوچک ترین اشاره ای به این نام نداشته اند و این کلمه، زمانی حالت برچسب نام یک جنبش هنری را یافت که گروهی از نقاشان(بدون حضور پیکاسو و براک) در سال 1911 آثار خود را در«سالن مستقل ها» به نمایش درآوردند و روزنامه ها عنوان نقاشان کوبیست را به آن ها دادند. یک سال بعد از برپائی این نمایشگاه، دو تن از آنان(البر گلز و ژان متسینگر) نخستین کتاب را درباره«کوبیسم» منتشر کردند و در همان سال، نقاشی های کوبیستی که در پاریس کشیده شده بودند، در سراسر اروپا(در شهرهای لندن، بارسلون، کلن، زوریخ، مونیخ، برلین، پراگ و مسکو) به نمایش
درآمدند. گذشته از این، در سال 1913 مجموعه مقالات آپولینر درباره هنر پیشتاز با عنوان«نقاشان کوبیست» انتشار یافت و نمایشگاه بزرگی که به نام«نمایشگاه قورخانه» در شهر نیویورک برپا شد، کوبیسم را در سراسر آمریکا بر سر زبان ها انداخت. البته خودِ واژه کوبیسم به عنوان یک برچسب به تعبیر و تفسیرهائی دامن زد، به طوری که کوبیسم، اغلب هنر ساده سازی، توصیف می شد و نقاشانی که کارهایشان آکنده از شکل ها و حجم های هندسی بود، بیش از نقاشانی که هدف های ظریف تری را دنبال می کردند، نماینده راستین این جنبش شناخته می شدند. در پایان باید یادآور شد که در نگرش
برخی نقاشان، کوبیسم راهی بود که آشکارا به انتزاع کامل می رسید. به نظر آن ها کسانی که مایل نبودند این راه را تا انتها طی کنند، جرأت وانهادن سنت بازنمایی را نداشتند.

 

شنبه 24 دی 1390 ساعت 12:35  
 نظرات    
 
مائده علیشاهی 22:04 یکشنبه 25 دی 1390
0
 مائده علیشاهی
ممنون
موفق باشید